وَ سارِعوا إلی مَغفِرَةٍ مِن رَبِّکُم وَ جَنَّةٍ عَرضُهَا السَّم

بهشتی که عرض آن آسمان و زمین است قبل از رسیدن به آن باید  به مغفرت پروردگار رسید.

اما چیزی که در این آیه شاید توجه انسان را جلب بکند لفظی است که خدا به کار برده است. «سارعوا» یعنی بشتابید. گویا اگر آهسته به سمت آن حرکت کنیم شاید عقب مانده، به آنها نرسیم.

وقتی آیاتی را می بینم که بهشت را وصف می کنند به وجد می آیم. شوق رفتن به آنجا مرا از خود بیخود می کند. اما به ناگاه با خود می اندیشم نکند همه این حرف ها خیالاتی بیش نباشد. مگر می شود به جایی رفت که انسان هر آنچه بخواهد بی حد و حصر در اختیارش باشد. مگر چنین چیزی قابل تصور است؟ چطور می توان پذیرفت که انسان پس از مردن بعد از این که تمام اجزای او از هم متلاشی شد دوباره زنده شود و از نو، یک زندگی دیگر آغاز کند؟

این افکار تمام آن سرمستی هایم را به ناگاه از بین می برد.

اما ناگهان چیزی به خاطرم می آید که تمام این تردید ها را از بین می برد.

اندکی می اندیشم؛ به خود می گویم این عالم از کجا پدید آمده ؟ مگر نه این است که خدا این عالم را آفریده است؟ و مگر نه این است که خدا این عالم را بدون هیچ ماده اولیه ای خلق کرده است.

خدایی که توانسته است از هیچ، این همه را بیافریند هم او خواهد توانست انسان ها را پس از مرگ دوباره زنده کند و هم او قدرت دارد به آنها راحتی بی پایان عطا کند.

خب جواب سؤالم را یافته ام و دوباره به بهشت خدا می اندیشم. بهشتی که ............

 

 


» نظر